میخواهیم در بخش پنجم از سلسله مباحث «چرا اکثر مردم زندگی معمولی دارند؟» کمی درباره ارزش افراد صحبت کنیم. اگر ۴ قسمت قبلی این موضوع را گوش ندادید یا نخوانید؛ حتما پیشنهاد میکنیم ابتدا آنها را مطالعه کرده و بعد خواندن این مقاله را ادامه دهید. ازتون میخواهم برای چند ثانیه چشمتون را ببندید و بزرگترین رویای خود را ببینید. حالا ازت میخواهم بالاتر از آن رویا را ببینی. چه چیزی تا همین چند ثانیه پیش دستنیافتنی میدیدی؟ ازت میخواهم صدها قدم جلوتر از اون رویای خودت بروی. فقط چند ثانیه به آن فکر کنید. همین کار را هم اکثر مردم انجام نمیدهند.
در قسمتهای قبلی مثالهایی از وزنهبردار یا دوندههایی زدیم که رکوردهایی را شکستند که تا پیش از آن از نظر علمی و تئوری هم غیرممکن بود ولی پس از آنها، دهها نفر دیگر توانستند به این موفقیت برسند. در این مثالها، بدن انسان که به یک باره جهش بزرگی ندارد؛ بلکه این باورهای بشر است که جهش پیدا میکند. میخواهم بگویم اگر میخواهید زندگی شما متحول شود؛ باید پیدا کردن باورهای مخرب ذهنی خود را شروع کنید. شما برای رشد و پیشرفت هیچ محدودیتی ندارید. شما مختار هستید به سوی کهکشانها تا بینهایت پرواز کنید یا اینکه در یک قفس محدود بال و پر بزنید.
اشتباه نکنید؛ شما انسان بسیار با ارزشی هستی؛ فقط و فقط به این خاطر که آفریده خدا هستی. اینکه دیگران با شما چه رفتاری میکنند؛ ارزش شما را تعیین نمیکند. شما میتوانید خانه بزرگتر داشته باشید؛ ماشین لوکستر سوار شوید ولی اینها به شما ارزش واقعی نمیدهند. وقتی آن آپارتمان کوچک یا ماشین ساده را هم داشتی؛ یک انسان ارزشمند بودی. اگر یک مادر خانهدار هستی که مشغول تربیت کردن فرزندانش است؛ شاید اثرگذاری یک مدیرعامل را نداشته باشی ولی بدون شک همان ارزشی را دارید که آن مدیرعامل دارد. دوباره تاکید میکنم؛ شما یک انسان ارزشمند هستی چون آفریده و بنده خدا هستی. تا زمانیکه این احساس ارزشمند بودن را در خود حس نکنید و باورش نداشته باشید؛ زندگی معمولی خواهید داشت. وقتی شما باور دارید که لیاقت رسیدن به خواستهها و آرزوهایتون را دارید؛ نسبت به آنها قدم برمیدارید نه اینکه رویاهاتون را زیر خاک دفن کنید.
روز پادشاه یک سرزمین به حضرت عیسی (ع) گفت اگر راست میگویی که پیغمبر خدا هستی باید این سنگ را تبدیل به نان کنی. در واقع، این پادشاه میخواست ارزش حضرت عیسی (ع) را براساس عملکردش بسنجد. حضرت عیسی (ع) جواب داد انسان که فقط با نان زنده نیست. منظورش این بود که من عیسی (ع) نیازی ندارم خودم را به تو ثابت کنم تا حس خوبی داشته باشم و احساس کنم ارزشمند هستم. چند روز بعد، این پادشاه حضرت عیسی (ع) را به یک مکان بلند برد و به او گفت: «چیزی که میبینی تمام پادشاهی جهان است. اگر به من تعظیم کنی و بپرستی؛ میتوانی همه اینها را با هم داشته باشی.» حضرت عیسی (ع) گفت من برای ثابت کردن ارزش خودم نیازی به هیچ اموال و دارایی ندارم. دوباره چند روز بعد، این پادشاه حضرت عیسی (ع) را به بالاترین نقطه معبد خود میبرد و ازش میخواهد خودش را به پایین پرت کند بدون اینکه آسیبی ببیند. کلی آدم آن پایین معبد منتظر پریدن حضرت عیسی (ع) بودند و پادشان شرط قبول پیامبری او را همین معجزه قرار داده بود. حضرت عیسی (ع) گفت: «من به محبوبیت هیچ نیازی ندارم. منظورش این بوده که میدانم خودم چه آدمی هستم و چقدر ارزشمند هستم. همیشه در هر دورهای، انسانهایی هستید که قانون خلقت را درک نکرده و به دیگران فشار وارد میکنند تا خودشان را به آنها ثابت کنند. در زندگی ما انسانها هم آدمهایی مانند این پادشاه زیاد هستند. این افراد سعی میکنند شما را فریب بدهند تا خودت را به آنها ثابت کنی. اینطوری میشود که اغلب افراد در حال ثابت کردن خودشان به دیگران هستند و تا زمانی که نتوانند خودشان را به دیگران ثابت کنند؛ نمیتوانند حس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند.
ما داریم درباره «ارزش» صحبت میکنیم و اصلا نمیخواهیم بگوییم که ثروت یا درآمد زیاد، بد است. ما داریم درباره یک چیز درونی صحبت میکنیم و سعی داریم آن ارزش درونی را بیدار کنیم. شما به محض اینکه به این باور برسی که لازم نیست خودت را به دیگران ثابت کنی؛ از زندگی معمولی داشتن فاصله میگیری. چون شما دیگر انرژی که در درونت وجود دارد را برای دیگران هدر نمیدهی. اینکه بخواهی خودت را به دیگران ثابت کنی؛ مانند دویدن روی تردمیل میماند. هیچ موقع به مقصد نمیرسی. من در یکی از جلسات دوره «ثروثسازی مدرن» به طور کامل درباره ارزشمند بودن و احساس لیاقت صحبت کردم. اینکه چگونه این حس ارزشمند بودن را در خود ایجاد و تربیت کنیم و چقدر در زندگی و آینده ما اهمیت دارد. میتوانید این جلسه را از دوره غیرحضوری ما روی سایت شخصیام تهیه و گوش کنید.
آن روز یک چیز را بهتر از هر چیز دیگری در زندگیام فهمیدم. دریافتم که ارزش یک چیز درونی است. اگر خودت را کم ارزش بدونی؛ دیگران هم چنین فکری درباره تو میکنند ولی اگر خودت را یک انسان ارزشمند بدونی؛ دیگران باز هم چنین فکری درباره شما دارند. دیدید که گاهی اوقات تعدادی دختر عاشق یک پسر هستند و دست به هر کاری میزنند تا با آن پسر ازدواج کنند ولی اون پسره با یک دختر خیلی خیلی معمولیتر از آنها ازدواج میکند یا برعکس چند پسر دوست دارند با یک دختر خاص ازدواج کنند اما این دختر با یک پسر معمولی، سطح مالی متوسط، شرایط سنی نامناسب و شاید بدقیافه ازدواج میکند. این پسر و دختر هیچوقت با خودشان نگفتند کلاس من کجا، کلاس طرف مقابل من کجا؟ وضعیت خانواده من کجا، وضعیت خانواده او کجا؟ مثلا قیافه من کجا، قیافه او کجا و از این حرفها! چون این پسر و دختر میدانند که ارزش آدمها به این چیزها ارتباطی ندارد. ارزش یک چیز درونی است. زمانی که خودت را ارزشمند بدونی؛ همهچیز را به دست میآوری. اگر من امروز یک لباس مارک میپوشم؛ به خاطر مارک بودنش نیست؛ به خاطر این است که به من احساس بهتری میدهد و در این لباس راحتتر هستم. اگر من از آیفون استفاده میکنم؛ فقط به این خاطر است که راحتتر میتوانم ازش استفاده کنم نه برای اینکه در چشم دیگران فردی بزرگ و ارزشمند باشم. یک جمله در آخر این مقاله به شما میگویم: «ارزش خودت را وابسته به محیط بیرونی نکن.»
هنوز دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.